راز

secret

 وقتی که خورشیدی را که میپرستیم بجای نور و حرارت زندگی آتش بر سرمان میبارد. وقتی عشقها محبتها و دوستیها دروغ بیفروغند.وقتی همه چیز از فریب و نیرنگ مایه و رنگ میگیرد … به چه کسی و به چه چیزی میتوان عشق داشت؟

+نوشته شده در جمعه 12 اسفند 1390برچسب:,ساعت22:42توسط کیا | |


زن وشوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می راندند. آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند.

زن جوان: یواشتر برو من می ترسم

مرد جوان: نه ، اینجوری خیلی بهتره!

زن جوان: خواهش می کنم ، من خیلی میترسم

مردجوان: خوب، اما اول باید بگی دوستم داری

زن جوان: دوستت دارم ، حالامی شه یواشتر برونی

مرد جوان: مرا محکم بگیر

زن جوان: خوب، حالا می شه یواشتر برونی؟

مرد جوان: باشه ، به شرط این که کلاه کاسکت مرا برداری و روی سرت بذاری، آخه نمی تونم راحت برونم، اذیتم می کنه روز بعد روزنامه ها نوشتند برخورد یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه آفرید.در این سانحه که بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود پس بدون این که زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند

+نوشته شده در جمعه 12 اسفند 1390برچسب:,ساعت22:38توسط کیا | |


 

 نگاهت آدمو محكوم ميكنه
تكليف آدمو معلوم ميكنه

تو نگاهت يه دفعه جادوم ميكنه
وقتي كه روي قلب من زوم ميكنه
بيا عاشقم كن عاشقم كن
عاشقم كن ولي تو بادلم راه بيا
عاشقم ولي يكم تو كوتاه بيا

 

+نوشته شده در یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:,ساعت19:46توسط کیا | |

نميخواستم كسي جز من رنگ چشماتو ببينه
لحظه اي به پاش بشيني لحظه اي به پات بشينه
نميخواستم كسي جز من واسه خوبي هات بميره
توي قلب مثل سنگت بيادو جامو بگيره
اما تنها انتظار قلبم اينه
نري بموني بدوني دلم غمگينه

+نوشته شده در دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:,ساعت10:43توسط کیا | |